کلبه دل
دل نوشته
درباره وبلاگ


کلبه دل مان را در روز عشق از جنس عشق وامید ساخته ایم امیدواریم با نظرات خود کلبه دل بهترین کلبه شود.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 168
بازدید دیروز : 76
بازدید هفته : 168
بازدید ماه : 1475
بازدید کل : 102448
تعداد مطالب : 495
تعداد نظرات : 95
تعداد آنلاین : 1


Alternative content




Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه







آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:, :: 19:34 :: نويسنده : فهیمه
 
یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:, :: 19:14 :: نويسنده : فهیمه
 
یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:, :: 19:13 :: نويسنده : فهیمه
 
یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:, :: 10:15 :: نويسنده : فهیمه

تو در هوای تمام شعرهایم
جا مانده ای!
خودت را که میگیری از بیت هایم،
هوای جملاتم ابری میشود…
با من بمان، تا پاییز شعرهایم
با تو اردیبهشت شود…

 نفس من امیر علی
 
شنبه 16 فروردين 1393برچسب:, :: 10:18 :: نويسنده : فهیمه

دنیا

سوت پایان را بزن

صداقت من حریف دروغ  این زمانه نمی شود!

 

 

 نفس من امیر علی
 
شنبه 16 فروردين 1393برچسب:, :: 10:13 :: نويسنده : فهیمه

این روزا یکرنگ که باشی چشمشان را میزنی!

خسته میشوند از رنگ تکراریت

این روزها دوره رنگین کمانهاست

متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندت را می بینند

ولی به دنبال همان یه آجر لق میان دیوارت هستند که

تو را فرو بریزند!

تا تو را انکار کنند!

تا از رویت رد شوند.

 نفس من امیر علی
 
شنبه 16 فروردين 1393برچسب:, :: 10:7 :: نويسنده : فهیمه

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

  دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

  این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!

  باید آدمش پیدا شود!

 باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!

 سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

 فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…

 شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

 توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

 توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

 توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

 در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

 برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟

 بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

 سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…

 اما بگذار به سن تو برسند!

 بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند

 غریب است دوست داشتن.

 و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

 وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

 و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

 به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

 تقصیر از ما نیست؛

 تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند

 نفس من امیر علی
 
شنبه 16 فروردين 1393برچسب:, :: 9:57 :: نويسنده : فهیمه

ماه من ، غصه چرا ؟!
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !
یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان
نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و

نفسی از سر امید کشید
ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت ،
تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !
ماه من غصه چرا !؟!
تو مرا داری و من
هر شب و روز ،
آرزویم ، همه خوشبختی توست !
ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند …
ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،
با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید
نشانم می داد …
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،
غرق شادی باشد ….
ماه من !
غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
معنی خوشبختی ،
بودن اندوه است …!
این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین …
ولی از یاد مبر،
پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند ،
که خدا هست ، خدا هست
و چرا غصه ؟ چرا !؟!

 نفس من امیر علی
 
شنبه 16 فروردين 1393برچسب:, :: 9:56 :: نويسنده : فهیمه

دختر کوچک به مهمان گفت : میخوای عروسکامو ببینی ؟

مهمان با مهربانی جواب داد : بله ، حتما !

دخترک دوید و همه ی عروسکهارو آورد ، بعضی از اونا خیلی بانمک بودن ولی دربین اونا یک

عروسک خیلی قشنگ دیگه هم بود …

مهمان از دخترک پرسید : کدومشونو بیشتر از همه دوست داری ؟

و پیش خودش فکر کرد :

حتما اونیکه از همه قشنگتره …

اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید دخترک به عروسک تکه پاره ای

که یک دست هم نداشت اشاره کرد و گفت : اینو بیشتر از همه دوست دارم !

مهمان با کنجکاوی پرسید : این که زیاد خوشگل نیست ؟!؟!

دخترک جواب داد : آخه اگه منم دوستش نداشته باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه 

اونوقت دلش میشکنه

 نفس من امیر علی
 
شنبه 16 فروردين 1393برچسب:, :: 9:49 :: نويسنده : فهیمه

شاید در ظاهر کیلومترها فاصله بین من و توست

 

اما هر بار دلتنگت می شوم دستانم را که روی قلبم میگذارم

 

 آرام آرام تپیدنت را احساس میکنم؛

 

چه ساده تمام زندگیم شده ای

 

و چه زیبا فاصله ها را در هم کوبیده ای و در کنارم هستی.

 

تا همیشه در من جاری باش   ...

 نفس من امیر علی